3399
نمای ساختمان
نمای ساختمان و نقش آن
نمای ساختمان با تمام پیش پا افتادگی ظاهری اش مانند هر پدیده دیگر از پیچیدگی خاص خود برخوردار بوده و می بایستی در حد لازم به سیر تحول عوامل و شرایط تاثیر گذار بر آن توجه نمود. در این راستا مقاله ی دکتر جهانشاه پاکزاد در مورد سیر تکوینی نمای ساختمان از اعتبار بالایی برخوردار می باشد. سیر تحول نمای ساختمان در معماری به جهت شناخت گذشته و درک جایگاه فعلی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده که به لحاظ تطابق با مباحث استاد پاکزاد در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد.
طراحی نما ساختمان طی چهار عملکرد مورد بررسی قرار می گیرد
نمای ساختمان به عنوان محافظ
نمای ساختمان به عنوان رابط
نمای ساختمان به عنوان معرف
نمای ساختمان به عنوان جزئی از کل
نمای ساختمان به عنوان محافظ
ابتدایی ترین و حتی از لحاظ قدمت اولین وظیفه ای که نمای ساختمان عهده دار گردید، وظیفه حفاظت از انسان ها در مقابل تهدیدهای بیرونی بود. انسان ها برای حفاظت از عوامل جوی و اقلیمی از یک طرف دیگر، برای خود فضایی را به نام خانه ایجاد نمودند. خانه های اولیه یا به صورت چادر مطرح گردید و یا به صورت کلبه ای ساده. در مناطقی که طبیعت زندگی کوچ نشینی را تحمیل می نمود، چادر خود را ماندگار گرداند و در مناطقی که اسکان و کشاورزی حاکم گردید، کلبه سیر تکوینی خود را ادامه داد. کلبه اولیه از تک فضایی به نام اطاق تشکیل شده بود که یا گرد بود یا چهارگوش.
عوامل اقلیمی نیز فرم سقف ها را شدیدا تحت تاثیر قرار داده و بطور غیر مستقیم شکل جدار بیرونی ساختمان را تعیین نمود. در مناطق باران خیز سقف ها بالاجبار شیب دار ساخته شد و در مناطق خشک سقف ها صاف یا گنبدی احداث گردیدند.
تا زمانی که خانه برای ساکنین آن یک محافظ بود و آن را برای محافظت در مقابل تهدید های بیرونی می ساختند، نما سازی مفهمومی نداشت. به عبارتی دیگر می توان گفت که ساختمان دارای نما نبود، بلکه دارای دیوارهای ستبر و یکپارچه ای بودند که با حداقل منفذ به بیرون شکل گرفته بودند.
به مرور زمان نیاز بشر برای تهویه و نور احساس گردید و دیگر ساخت سرپناهی بدون روزنه جهت ایجاد امنیت امری منطقی به نظر نمی رسید. انسان ها به دور ساختمان های خود حفاظ های امنیتی بر پا نمودند واین امر موجب شد تا بتوانند در دیوارهای خارجی روزنه هایی برای تهویه و نور ایجاد نمایند. و همین امر موجب شد تا نمای ساختمان از نقش محافظ به نقش رابط انتقال عملکرد دهد.
نمای ساختمان به عنوان رابط
با وجود آنکه نمای ساختمان موظف بود حایلی میان انسان و تهدیدات خارجی باشد، ولی می بایست نقش رابط، میان درون و بیرون، خصوصی و عمومی، خلوت و شلوغ، مصنوع و طبیعت را ایفا نماید. انسان نیاز به نور و تهویه داشت و محتاج ارتباط با طبیعت و جامعه بود. او می خواست گردش زمان و تغییر و تحولات اطراف خود را دنبال کند. به همین خاطر نمای ساختمان، تبدیل به رابط میان درون و بیرون شده، می بایستی اجازه دهد تا از نور و نسیم گرفته تا میهمان استقبال نماید و امکان دید خوب به بیرون را داشته باشد. روزنه ها (در پنجره ها ) به عنوان عناصری از نما این نقش رابط فیزیکی یا بصری و غیره را به عهده گرفتند.
در طول تاریخ اروپا، پنجره نقش قابی برای دیدن منظره بیرون را به عهده گرفت و از بیرون نیز چشمان ساختمان و ساکنین اش به فضای شهری شد. تبدیل پنچره به رابط بصری میان درون و بیرون با خود مشکل دیگری را به ارمغان آورد و آن تبدیل پنچره به مهمترین عنصر انتقال مزاحمت ها از فضای بیرونی (سر و صدا و مشرفیت به ویژه برای طبقه همکف) گردید.
برای آنکه ساکنان بتوانند ببینند بدون آنکه دیده شوند، تمهیدات گوناگونی اندیشیده شد. محدودیت های فنی و فقدان مصالح مدرن ابعاد پنچره را در حد متعادلی نگاه داشت. در مقابل برای حل معضل مشرفیت اقدامات زیر صورت گرفت:
1. بالا کشیدن ارتفاع پنجره به وسیله کرسی چینی ساختمان
2. اختراع انواع شبکه و نرده
3. تبدیل فضاهای بلافصل طبقه همکف به کاربری های غیر مسکونی
نیاز به نور بیشتر و تهویه بهتر از یک طرف، و امکان تولید سطوح بزرگتر شیشه و پیدایش صنعت فلزات پس از انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم، باعث پیدایش جنبش مدرن در معماری شد. به دنبال شعارهایی همچون عدم استفاده از تزیین و بی پیرایگی، صلابت و شکوه نماهای گذشته زیر سوال رفت و استفاده از پنچره های بزرگتر و شفاف تر به صورت سراسری در دستور کار قرار گرفت.
نماهای شیشه ای برای ویلاهای مستقر در محوطه ای سبز، فضاهای تجاری و اداری در شرایط اقلیمی خاص مناسب بود و می توانست رابطه ی مناسبی میان درون و بیرون ایجاد کند. قطعا استفاده از این نماها برای مجتمع های مسکونی منطقی به نظر نمی رسید.
تمسک به شفافیت به بهانه ی تامین نور، هوا و فضای سبز و استفاده از شیشه های سراسری پیامد دیگری نیز داشت. این پوسته ها حتی اگر می توانست تداوم زندگی داخل و خارج از ساختمان را تامین نماید، قادر به ایجاد تعامل بین توده و فضا، نقش و زمینه، فضای مثبت و منفی را ندارد. تبدیل نما به پوسته ای نازک مغایر با عملکرد حفاظتی نمای ساختمان بود و به همین خاطر در سال های هفتاد و هشتاد انتقادات فراوانی به تفکرات حاکم بر جنبش مدرن و سبک های حاصل از آن شد و معماران را به تجدید نظر مجبور نمود. به دنبال عکس العمل های بسیار شدید به ساختمان های حاصل جنبش مدرن، جنبش جدیدی در طراحی معماری به نام پست مدرن پدیدار گشت.
منبع: کتاب راهنمای طراحی نما/سید یوسف احمدی